آخرین اخبار
کد مطلب: 76050
بار مي بنديم سوي روستا
تاریخ انتشار : 1393/01/01
نمایش : 701

خوشه ها را با نگاهش مي شمرد

داس را در دست گرمش مي فرشد

قطره قطره خستگي را مي چشيد

دست بر پيشاني دل مي کشيد

بافه ها را چون که در بر مي گرفت

خستگي ها از تنش پر مي گرفت

گاه دستي روي شبنم مي گذاشت

روي زخم پينه مرهم مي گذاشت

دشت داماني پر از بابونه داشت

پينه ي هر دست بوي پونه داشت

تو همان مردي، همان مرد قديم

با تو ميراثي است از درد قديم

در تو خون خوشه ها جوشيده است

خوشه ها خون تو را نوشيده است

دستهايت بوي گندم مي دهد

بوي يک خرمن تظلم مي دهد

داس تو افسوس ، پس کي مي رسد ؟

بار مي بنديم سوي روستا

مي رسد از دور بوي روستا

 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 



جهت عضويت در کانال های خبري سلام لردگان روی تصاویر کليک کنيد
پیوند
سايت رهبري

دولت

مجلس